از عشق معبدي را ترسيم کرده بودم هر روز پيش عکسش تعظيم کرده بودم
هر شب براي چشمت يک شعر خوب کفتم آن شعر را به پايت تقديم کرده بودم
سردار قلب خويشم در جنگ نا برابر تنها قشون خود را تسليم کرده بودم
وقتي تو گريه کردي من اصل گريه بودم من سهم گريه ام را تقسيم کرده بودم
گفتي که دير کردم ، چون کوک ساعتم را با ضربه هاي قلبت تنظيم کرده بودم
شعر از : عميد صادقي