برای تو می نویسم
برای تو که معنای باران را از ناودان ها نمی پرسی و هیچگاه با کوه ها قهر نمی کنی
برای تو که پنجره را به خاطر دیدن خورشید دوست داری و به یاس ها به خاطر اینکه
بوی یار را دارند احترام می گذاری.
من در رسیدن به تو از پروانه ها بی پروا ترم پس چرا از من می گریزی؟!
چرا برای چشمانم نامه نمی نویسی؟!
چرا دلم را به خانه ات دعوت نمی کنی؟!
می دانم که رودهای ملتهب جهان در پیراهن تو گم می شوند
و رویاهای من هر چقدر بروند به تو نخواهند رسید
من صبح ها قبل از اینکه آفتاب به کوچه ی ما بیاید
آن را به پای گنجشکی مهربان می بندم تا به تو برساند
آیا نامه هایم را می خوانی؟
آیا باورت می شود که من روزی روی موج های اقیانوسی نا آرام خانه داشتم؟؟؟؟
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
پاییز 1387
تابستان 1387 بهار 1387 زمستان 1386 بهار 1386 زمستان 1385 زمستان 1387 بهار 1388 تابستان 1388 پاییز 1388 زمستان 1388 بهار 1389 بهار 89 پاییز 89 بهار 90 زمستان 90 لوگوی دوستان
لینک دوستان
عاشق آسمونی .: شهر عشق :. مذهب عشق پندار نیک دنیای واقعی ::::: نـو ر و ز ::::: حــضــرتــ تــنــهــایــ بــهــ هــمــ ریــخــتــهــ.... آمار وبلاگ
بازدید امروز :15
بازدید دیروز :16 مجموع بازدیدها : 262824 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|