اگر همه واژه ها با من قهر کنند، اگر خورشید نگاه طلایی اش را از من پنهان کند ؛ اگر مهتاب دیگر به خلوت شبانه ی من سرک نکشد؛ اگر بهار عطر مدهوش کننده ی غنچه هایش را از من دریغ کند صبور می مانم
اگر آسمان جای خود را با زمین عوض کند ؛ اگر دریا ها سنگ شوند وکوه ها آب , اگر جنگل ها یخ بزنند و پرند ه ها بال هایشان را در بیشه های نا پیدا جا بگذارند وپرواز چیز غریبی شود باز هم صبوری خواهم کرد ..اما نمیدانم اگر یک روز صبح چشمانم را به امید دیدن تو نشویم چه باید بکنم؟بی تو قطار هایی که در سکوت میگذرند قطعات عمر مرا با خود میبرند...... دور از تو لب ها ولبخند ؛ چشم ها و تماشا ؛ غروب وطلوع زیبا جلوه نمیکند . دور از تو دفتر چه خاطرات من خواندنی نیست . اگر تو نبودی وعشق تو نبود من الان از چه باید می نوشتم؟ جهان با عشق دیدنی میشود .... ای که به یاد تو ومهربانی ات تمام روزهایم پر از نغمه ی امید است تاهمیشه ی جهان دوستت خواهم داشت .
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
پاییز 1387
تابستان 1387 بهار 1387 زمستان 1386 بهار 1386 زمستان 1385 زمستان 1387 بهار 1388 تابستان 1388 پاییز 1388 زمستان 1388 بهار 1389 بهار 89 پاییز 89 بهار 90 زمستان 90 لوگوی دوستان
لینک دوستان
عاشق آسمونی .: شهر عشق :. مذهب عشق پندار نیک دنیای واقعی ::::: نـو ر و ز ::::: حــضــرتــ تــنــهــایــ بــهــ هــمــ ریــخــتــهــ.... آمار وبلاگ
بازدید امروز :45
بازدید دیروز :21 مجموع بازدیدها : 262168 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|