دیگه بسه تو قفسی که این دنیا واسمون ساخته زندگی کردن... دیگه بسه غصه خوردن... دیگه بسه چشم به راه بودن برای تو... تو رفتی منم رفتنیم با این تفاوت که تو به سوی آینده ات رفتی... ولی من هنوز تو گذشته جا موندم... دیگه پاهایم یاری رفتن بهم نمیدن... دیگه بالهایی که با آرزوهای محالمون واسم مهیا کرده بودی گشوده نمی شوند... می خوام برم از این دیار... تو میگی کجا برم؟ هر جا که برم خیالت ولم نمیکنه... نیستی که ببینی دیگه هم زندگیم شده رویای شیرین تو... آخه با انصاف به منم حق بده... منم دلم می خواست همیشه با تو باشم... ولی به چشم خودت دیدی که نشد...! پس به خاطر من اگه هنوزم دوستم داری در مسیر سرنوشتت حرکت کن... بیشتر از این به خودت عذاب نده... ازت خواهش میکنم اگه هنوز فراموشم نکردی... سخته بگم: ولی میگم: من حقیر را از یادت ببر... اگه دوستم داری نذار بیشتر از این قربانی بشیم...
قطاری که به مقصد خدا می رفت در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت : مقصد ما خداست ، کیست که با ما سفر کند ؟
کیست که رنج و عشق رو با هم بخواهد ؟
کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟
قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند ، از جهان تا خدا هزاران ایستگاه بود . در هر ایستگاه که قطار می ایستاد ، کسی کم می شد ، قطار می گذشت و سبک می شد ، زیرا سبکی قانون راه خداست .
قطاری که به مقصد خدا می رفت ، به ایستگاه بهشت رسید ، پیامبر گفت : اینجا بهشت است ، مسافران بهشتی پیاده شوند ، اما اینجا ایستگاه آخر نیست .
مسافرانی که پیاده شدند بهشتی شدند ، اما اندکی باز هم ماندند ، قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند . آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت : درود بر شما ، راز من همین بود ، آن که مرا میخواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد ...
و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید دیگر نه قطاری بود و نه مسافری .
یه بار دیگه فرصت بده ، نذار که تنها بمونم
نذار بازم از قافله ، به خاطرت جا بمونم
فکر نکنی که من بدم ، روی تو بست چشماشو بخت
این عشقو آسون ندارم ، تو چنگ آوردم خیلی سخت
دوسِت دارم به اون خدا ، به اون که می پرستمش
عهد خودم رو با خودش ، به خاطرت شکستمش
حالا می خوام فدات کنم ، بگو به من حرفی داری
ترسیدی که یه وقت بازم تو غصه ها کم بیاری
نگو که خامت می کنم ، واسه پر آوازه شدن
نگو به من می ترسم از ، یه بار دیگه ساده شدن
می خوای بگی دوسم داری ، ولی نمیذاره چشات
می ترسی تکراری بشه ، تجربه ی تلخ شبات
دوسِت دارم به اون خدا ، به اون که می پرستمش
عهد خودم رو با خودش ، به خاطرت شکستمش
گفتم که دردای منو ، دیگه فقط تویی طبیب
منم که کامل می کنم ، اون تیکه ی نصفه ی سیب ...
آن شبی که برایم پر از درد و دلتنگی بود به خاطر می آورم ...
شبی که خستگی زندگی را از تمام وجودم احساس کردم ? یک شب پر از درد و دلتنگی ...
شبی که در آغاز با بغض غریبی آغاز شد اما تمام غم و غصه های دلم ? بغضم را شکستند و چشمانم را
وادار به اشک ریختن کردند...
اشکهایی که تمامی نداشتند ...
یک شب مهتابی ? در حالی که مهتاب نظاره گر چشمهای خیسم بود...
هر لحظه که خاطره های با هم بودنمان در خاطرم تکرار می شد دلم به درد می آمد...
هر قطره از اشکهایم به یاد هر کدام از خاطره های شیرین با هم بودنمان بود ...
یک شب تلخ بلند با یک عالمه دلتنگی ? سهم چشمهای بی گناهم بود...
دیگر هیچ امیدی به آن نداشتم که سحرگاه را ببینم ? دیگر دنیا را تیره و تار میدیدم...
و ای کاش تو در آن شب در کنارم بودی که ببینی من چقدر تو را دوست میدارم تا بدانی که بدون تو هر شبم برایم همان شب سیاه تنهایی قلبم هست ...
آغاز عشق ، ساحل وقایع دروغ بود
عشقت دروغ ، کل حقایق دروغ بود
دست ظریف و خط شقایق دروغ بود
افسانه بود وقتی مهر تو بر دل نشست
آن لحظه ها ، تمام دقایق دروغ بود
حالا عبور می کنم از هر چه بود و هست
از هر چه چشم های مرا بر دل تو بست
قلبت ولی برای دلم تنگ میشود
صدها دریغ ، قلب من از سنگ می شود
شاید به سنگ بودن خود شرم می کنم
از تنگ بودن قلب خود شرم می کنم
خاتون روزهای قدیمی مرا ببخش
بعد از تو باز خاطره تکرار می شود
مثل طناب بر تن من دار می شود
یادش بخیر عشق تو تنها امید بود
دیگر گذشت ، عشق تو انکار می شود
مردی که رفت پیش خودش کم کسی نبود
چشمی که سوخت قاعدتا تار می شود
وقتی که رفت ، چشم تو بیدار می شود
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
پاییز 1387
تابستان 1387 بهار 1387 زمستان 1386 بهار 1386 زمستان 1385 زمستان 1387 بهار 1388 تابستان 1388 پاییز 1388 زمستان 1388 بهار 1389 بهار 89 پاییز 89 بهار 90 زمستان 90 لوگوی دوستان
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() لینک دوستان
عاشق آسمونی .: شهر عشق :. مذهب عشق پندار نیک دنیای واقعی ::::: نـو ر و ز ::::: حــضــرتــ تــنــهــایــ بــهــ هــمــ ریــخــتــهــ.... آمار وبلاگ
بازدید امروز :3
بازدید دیروز :4 مجموع بازدیدها : 263876 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
![]() |